• وبلاگ : يه دلتنگي-يه دلنوشته-يه عكس-يه عاشق
  • يادداشت : ميدوني رفيق؟
  • نظرات : 15 خصوصي ، 31 عمومي
  • پارسي يار : 4 علاقه ، 1 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     


    سلام مهربون

    دلم سوخت ... خيلي خوشگل بود.........

    راستي عيدت مبارک باشه الهييييي

    پاسخ

    سلام عزيزم ممنون كه اومدي مرسي

    شلام شلام داداشي خوفي؟عيدت مبارک يه وقت يه سري نزني ها کم پيدايي خيلي خوشچل بود به وبم سر بزن فعلا بدرووووود باباي
    پاسخ

    ممنون باشه ميام

    متن جالبي بود آپت خخخخخخلي خخخخخخخوب بود مخصوصا عکسشششش.
    پاسخ

    خخخخلي ممنونم

    گاهي ام انقدپرحرفي ک ترجيح ميدي سکوت کني و حتي نگي بيخيال
    پاسخ

    آي گفتي آبجي
    + انيك 
    اپم بيا
    پاسخ

    بروچشم
    + انيك 

    سلام دقيقا حرف درستي بود .عاليي بود موفق باشي
    پاسخ

    سلام خيلي ممنون

    اينقدر راحت دستم را رها مکن .....!!! ؟
    اين پايين، درياي خاطرات ماست....
    من در تو غرق شده ام ؛
    ديگر توان غرق شدن در خاطرات را ندارم

    پاسخ

    20

    اينقدر راحت دستم را رها مکن .....!!! ؟
    اين پايين، درياي خاطرات ماست....
    من در تو غرق شده ام ؛
    ديگر توان غرق شدن در خاطرات را ندارم

    پاسخ

    مرسييييييييي

    اينقدر راحت دستم را رها مکن .....!!! ؟
    اين پايين، درياي خاطرات ماست....
    من در تو غرق شده ام ؛
    ديگر توان غرق شدن در خاطرات را ندارم

    اينقدر راحت دستم را رها مکن .....!!! ؟
    اين پايين، درياي خاطرات ماست....
    من در تو غرق شده ام ؛
    ديگر توان غرق شدن در خاطرات را ندارم


    امروز به آنهايي فکر ميکنم که روي شانه هايم گريه کردند!

    و نوبت من که شد همه شانه خالي کردند!

    پاسخ

    ايول داداشيه خودم
    اوني که ميخواست منو بفهمه نتونست!


    اوني که ميتونست بفهمه نخواست !


    اين شد که تنهايي تمام قد منو بلعيد


    دنياتنهايي هاي زيادي داره اما


    تنهايي من دنيايي داره


    بفهم عزيزم من تنهاييمو باهيچ چيز عوض نميکنم


    چون براي بدست اوردنش بهترين روزاي عمرمو دادم

    پاسخ

    زيبابود
    سلام ممنون که اومدي
    قشنگ بود
    پاسخ

    سلام خواهش ميكنم
    قتـے که به دنيا اومدم صدايـے در گـــوشم طنين افـــکند و گفت: مـن تا آخـــرين لــحظه عمــرت با تـــو هستم ...

    گـفتم تـــو کيستـے: گــفت من غـــمم...

    پيش خود خيال کــــردم که غــــــم عروسکـے هست که من با اون بازے کنم...

    اما الان که فکرشو مـے کنم مي بينم من بازيچه اے هستم به دست غـــــم...آپم بيا

    پاسخ

    بروچشم ويژي ميام
     <      1   2   3      >